منم كـوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابِـل، شاه سومر و اَكَد، شاه چهار گوشه جهان.
پسر كمبوجیه، شاه بزرگ، شاه اَنشان، نوه كورش، شاه بزرگ، شاه اَنشان، نبیره چیشپیش، شاه بزرگ، شاه اَنشان.
از دودمـانی كـه همیشه شـاه بـودهاند و فـرمانـرواییاش را «بِل/ بعل» و «نَـبـو» گرامی میدارند و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواهانند. آنگاه كه بدون جنگ و پیكار وارد بابل شدم؛
همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابِـل بر تخت شهریاری نشستم. مردوك دلهای پاك مردم بابـل را متوجه من كرد، زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید.
وضع داخلی بابل و جایگاههای مقدسش قلب مرا تكان داد … من برای صلح كوشیدم. نَـبونید، مردم درمانده بابل را به بردگی كشیده بود، كاری كه در خور شأن آنان نبود.
من بردهداری را برانداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم كه همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم كه هیچكس اهالی شهر را از هستی ساقط نكند. مَـردوك از كردار نیك من خشنود شد.
او بر من، كورش، كه ستایشگر او هستم، بر پسر من «كمبوجیه» و همچنین بر همه سپاهیان من،
بركت و مهربانیاش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم. به فرمان مَردوك همه شاهانی كه بر اورنگ پادشاهی نشستهاند؛
و همه پادشاهان سرزمینهای جهان، از «دریای بالا» تا «دریای پایین» (دریای مدیترانه تا خلیج فارس)، همه مردم سرزمینهای دوردست، همه پادشاهان «آموری»، همه چادرنشینان،
مـرا خـراج گذاردند و در بـابـل بر من بـوسـه زدنـد. از ... تا «آشـــور» و «شوش».
من شهرهای «آگادِه»، «اِشنونا»، «زَمبان»، «مِتورنو»، «دیر»، سرزمین «گوتیان» و شهرهای كهن آنسوی «دجله» كه ویران شده بود را از نو ساختم.
فرمان دادم تمام نیایشگاههایی كه بسته شده بودند را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم.همه مردمانی كه پراكنده و آواره شده بودند را به جایگاههای خود برگرداندم. خانههای ویران آنان را آباد كردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم.
همچنین پیكره خدایان سومر و اَكَـد را كه نَـبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مَردوك به شادی و خرمی،
به نیایشگاههای خودشان بازگرداندم. با شد كه دلها شاد گردد. باشد، خدایانی كه آنان را به جایگاههای مقدس نخستینشان بازگرداندم،
هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم خواستار زندگانی بلند باشند. باشد كه سخنان پر بركت و نیكخواهانه برایم بیابند. باشد كه آنان به خدای من مَردوك بگویند: ‘‘ به كورش شاه، پادشاهی كه ترا گرامی میدارد و پسرش كمبوجیه، جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار.’’
بیگمان در روزهای سازندگی، همگی مردم بابل، پادشاه را گرامی داشتند و