دل نوشته
NAVID ALKA
 
جمعه 21 مهر 1391برچسب:"بوسیدن"اغوش"درک"تصور"عشق", :: 9:53 ::  نويسنده : نوید

جمعه 21 مهر 1391برچسب:دوست"مرگ"دیرکردن"خاک", :: 9:24 ::  نويسنده : نوید

ای خداااا...

 

جمعه 21 مهر 1391برچسب:"قسم"نامردی"خیانت"تنهایی", :: 9:7 ::  نويسنده : نوید

قسم به اون پسری که عشقش جلو چشمش اتو خورد و رفت خونه با صدایی خواب آلود گفت:ببخشید عزیزم خواب بودم گوشی رو سایلنت بود…قسم به اون دختری که با وعده ی ازدواج بکارتشو از دست داد و عکس عشقشو تو گوشی رفیقش دید…قسم به اون پسری که با گوشی رفیقش به عشقش زنگ زد اما از فرداش شماره همون رفیقشو تو اینباکس اس ام اس های عشقش دید…قسم به اون دختری که هنوز تنهاست چون نتونسته فراموش کنه…و قسم به اون جفتی که اولین شب بعد از جدایی رو دارن تنهایی با چشم خیس تو اتاق تاریک و خالی از هم سحر میکنن…"اینجا زمین است مطمئن باش یه روز دوباره همدیگرو میبی

 

29 اكتبر روز جهاني كوروش بزرگ ابرمرد تاریخ و روزي به افتخار ايرانيان می باشد

۷ آبان ماه مطابق با بيست و نهم اكتبر روز جهاني كوروش بزرگ نام گذاري شده است كه از دير باز پارسيان، يهوديان، دوستداران حقوق بشر و هواداران اداره جهان به صورت ملل مشترك المنافع آن را گرامي مي دارند و رعايت مي كنند.

اين روز به مناسبت تكميل تصرف امپراتوري بابل به دست ارتش ايران (اكتبر سال ۵۳۹ پيش از ميلاد) و پايان دوران ستمگري در دنياي باستان برقرار شده است . ۲۵۴۴ سال پيش در همين ماه اعلاميه تاريخي كوروش بزرگ در زمينه حقوق افراد و ملل انتشار يافته بود كه نخستين سنگ بناي يك دولت مشترك المنافع جهاني و هر سازمان بين المللي بشمار مي آيد.

"پس بیاییم این روز را از این پس هر سال با شکوه تر از سال پیش گرامی
بداریم."

اینم از متن منشور کوروش بزرگ هخامنشی پدر ایران زمین و بزرگ جهان:


منم كـوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابِـل، شاه سومر و اَكَد، شاه چهار گوشه جهان.

پسر كمبوجیه، شاه بزرگ، شاه اَنشان، نوه كورش، شاه بزرگ، شاه اَنشان، نبیره چیش‌پیش، شاه بزرگ، شاه اَنشان.

از دودمـانی ‌كـه ‌همیشه شـاه بـوده‌اند و فـرمانـروایی‌اش را «بِل/ بعل» و «نَـبـو» گرامی می‌دارند و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواهانند. آنگاه كه بدون جنگ و پیكار وارد بابل شدم؛

همه مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابِـل بر تخت شهریاری نشستم. مردوك دل‌های پاك مردم بابـل را متوجه من كرد، زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.

ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید.

وضع داخلی بابل و جایگاه‌های مقدسش قلب مرا تكان داد … من برای صلح كوشیدم. نَـبونید، مردم درمانده بابل را به بردگی كشیده بود، كاری كه در خور شأن آنان نبود.

من برده‌داری را بر‌انداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم كه همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم كه هیچكس اهالی شهر را از هستی ساقط نكند. مَـردوك از كردار نیك من خشنود شد.

او بر من، كورش، كه ستایشگر او هستم، بر پسر من «كمبوجیه» و همچنین بر همه سپاهیان من،

بركت و مهربانی‌اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم. به فرمان مَردوك همه شاهانی كه بر اورنگ پادشاهی نشسته‌اند؛

و همه پادشاهان سرزمین‌های جهان، از «دریای بالا» تا «دریای پایین» (دریای مدیترانه تا خلیج فارس)، همه مردم سرزمین‌های دوردست، همه پادشاهان «آموری»، همه چادرنشینان،

مـرا خـراج گذاردند و در بـابـل بر من بـوسـه زدنـد. از ... تا «آشـــور» و «شوش».

من شهرهای «آگادِه»، «اِشنونا»، «زَمبان»، «مِتورنو»، «دیر»، سرزمین «گوتیان» و شهرهای كهن آنسوی «دجله» كه ویران شده بود را از نو ساختم.

فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی كه بسته شده بودند را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم.همه مردمانی كه پراكنده و آواره شده بودند را به جایگاه‌های خود برگرداندم. خانه‌های ویران آنان را آباد كردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم.

همچنین پیكره خدایان سومر و اَكَـد را كه نَـبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مَردوك به شادی و خرمی،

به نیایشگاه‌های خودشان بازگرداندم. با شد كه دل‌ها شاد گردد. باشد، خدایانی كه آنان را به جایگاه‌های مقدس نخستین‌شان بازگرداندم،

هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم خواستار زندگانی بلند باشند. باشد كه سخنان پر بركت و نیكخواهانه برایم بیابند. باشد كه آنان به خدای من مَردوك بگویند: ‘‘ به كورش شاه، پادشاهی كه ترا گرامی می‌دارد و پسرش كمبوجیه، جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار.’’

بی‌گمان در روزهای سازندگی، همگی مردم بابل، پادشاه را گرامی داشتند و
من برای همه مردم جامعه‌ای آرام فراهم ساختم.

 

پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:همه ی دنیا"تو"رفتنن", :: 11:2 ::  نويسنده : نوید

رفتنت نمکی بود بر همه ی زخمم هایم
من از همه ی دنیا یکی تورا داشتم یکی خدا را
از سر کوفت هایی که شنیدم بگویم؟
میگویند کجاست انکه بر سینه میزدی سنگش
میگویند الان با دیگریست
برگــــــرد و همه ی دنیا را غافلــگیــــر کن ،
من حتـــــی با خـــدا هم شـــرط بستـــم .

پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:"حقیقت"کنجکاوی"به من جه"اشکالی نداره", :: 10:43 ::  نويسنده : نوید

همیشه یک ذره حقیقت پشت هر”فقط یه شوخی بود” هست
یک کم کنجکاوی پشت “همین طوری پرسیدم” هست
قدری احساسات پشت “به من چه اصلا” هست
مقداری خرد پشت “چه میدونم” هست
و اندکی درد پشت “اشکالی نداره” هست

سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:"یادگاری"تنهایی"دیوار"غم", :: 20:27 ::  نويسنده : نوید

ما رو باش رو دیوار کی یادگاری نوشته بودیم

ما رو باش رو دیوار کی یادگاری نوشته بودیم....

چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 14:49 ::  نويسنده : نوید

درد تنهایی

سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:تلخ"تنهایی"بی اعتمادی"رفتن", :: 11:43 ::  نويسنده : نوید

راستش را بخواهی

فاجعه ی رفتن "او"

چیزی را تکان نداد . . .

من هنوز هم چای میخورم...

قدم میزنم...

...هستم!

اما...

تلخ تر ...

تنهاتر ...

بی اعتمادتر.....

سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:"بودن"نبودن"من"تو"غریبه"رهگذر"تنهایی"غم", :: 11:32 ::  نويسنده : نوید

نبودن هایت انقدر زیاد شده اند

که هر رهگذر را شبیه تو می بینم!!!

نمی دانم غریبه ها "
تو " شده اند

یا تو "غریبه"  !!؟؟

یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:قانون زندگی, :: 23:50 ::  نويسنده : نوید

زندگي شگفت انگيز است فقط اگر بدانيد که چطور زندگي کنيد

مهم این نیست که قشنگ باشی، قشنگ اینه که مهم باشی! حتی برای یک نفر

مهم نیست شیر باشی یا آهو، مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی

كوچك باش و عاشق...

كه عشق می داند آئین بزرگ كردنت را

بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو باکسی

موفقيت پيش رفتن است نه به نقطه ي پايان رسيدن

فرقى نمي كند گودال آب كوچكى باشى يا درياى بيكران ...

زلال كه باشى، آسمان در توست ...


یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:درد"اغوش"تنهایی"خوشبختی", :: 23:48 ::  نويسنده : نوید


درد دارد ..

وقتی به او فکر میکنی ، دلت آغوشش را میخواهد ...

اما ...

میدانی نمیشود ...

پس با نفسی عمیق زمزمه میکنی :

خوشبختیت آرزومه . . . !

پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب:گذشت, :: 1:34 ::  نويسنده : نوید

به سلامتیه اونیکه تونست خیانت عشقشو ببخشه ,جلوش میخنده تا اون نفهمه چی کشیده.بسلامتیه این قلبه با گذشت

پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب:سلامتی, :: 1:30 ::  نويسنده : نوید

 

به ســلامتی هــمه ی کســــانـی کــه تـــوی

جمـــع میـــگن و میخنـــدن و خوشـــحالن
ولـــی وقتــــی دو دقـــه
تنـــها بـــاهـــاشـــون حـَــرف میـــزنــــی
تـــازه میــــفَهمـــــی چــه قـــد
غــــم و غُصـــه
دارن...

 

پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب:خدا"تنهایی"اغوش"مهربان"دردودل", :: 1:26 ::  نويسنده : نوید

خدایا...

هر لحظه به نگاه تو محتاجم
تنها تو هستی که می توان در آغوش مهربانت آرام گیرم
الهی مرا به جز خود وامگذار
که جز تو نمی شناسم و ندارم


چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:زخم"مرگ"تنهایی", :: 1:57 ::  نويسنده : نوید

مرده ام
به زخمهایم مینگری؟؟

دردندارند دیگر .

روزی که رفتی مرگ تمام درد هایم را با خودش برد. مرده ها درد نمیکشند.

از تو خواهشی دارم. بر نگرد دیگر. زنده ام نکن...

چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:عشق"دوس داشتن"دوس نداشتن"بهونه"ماندن"رفتن", :: 20:37 ::  نويسنده : نوید

همیشه خودت باش

کسی که تو را دوست داشته باشد با تو می ماند

اما اگر دوستت نداشته باشد به بهانه ای می رود...

پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:طرفدار, :: 10:55 ::  نويسنده : نوید

متن آهنگ طرفدار
چی تو چشاته که تورو اینقدر عزیز میکنه
این فاصله داره منو بی تو مریض میکنه
این که نگات نمیکنم یعنی گرفتار توام
رفتن همه ولی نترس من که طرفدار توام
هرچی سرم شلوغ شد رو قلب من اثر نذاشت
بدوت تو دنیای من انگار تماشاگر نداشت
منو نمیشه حدس زد با این غرور لعنتی
هیج وقت نخواستم ببینیم تو لحظه ناراحتیم
.
میخواستم نبخشمت یکی ازت تعریف کرد
دیدن تنهایی تو منو بلاتکلیف کرد
بیا و معذرت بخواه از جشنی که خراب شد
از اون که واسه انتقامم از تو انتخاب شد
هرچی سرم شلوغ شد رو قلب من اثر نذاشت
بدوت تو دنیای من انگار تماشاگر نداشت
منو نمیشه حدس زد با این غرور لعنتی
هیج وقت نخواستم ببینیم تو لحظه ناراحتیم

یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:گریه"خنده", :: 12:53 ::  نويسنده : نوید

دنیا اینجوریه دیگه
اگه گریه کنی میگن کم داره ، اگر بخندی میگن دیونس ، اگر دل ببندی تنهات میزارن ، اگر عاشق بشی دلتو میشکنن
با این حال باید لحظه هایی را گریست ، دمی را خندید ، ساعاتی را دل بست و عمری را عاشقانه زیست(البته اگه عشقی باشه)

یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:دروغ, :: 12:42 ::  نويسنده : نوید


صدایی زیباتر از صدای سکوت نیست ، در این دنیا دلی عاشقتر از یک دل تنها نیست
به دنبال یک بازی زیبا ، رنگ دلها همیشه سیاه ، من با بقیه فرق دارم تا آخرش بیا….
وعده ی دروغ ، لحظه هایی شلوغ، تپشها تندتر

بیقراریها بیشتر ، نمیگذرد این ساعتهای نفسگیر!
پاسخی نمیشنوم ، به خواب نمیروم ، و باز هم شب زنده داری و بی تابی

برای کسی که ارزشی برایم قائل نیست ، برای کسی که دلش در کنارم نیست

برای کسی که نمیفهمد ، نمیداند ، نمیبیند!
همه چیز پر از دروغ ، باز هم می آید آن غروب…
به انتظار چه کسی نشسته ای؟ باز هم هوس عاشقی کرده ای؟
آغوشت را به همه کس دادی و در آغوش همه کس خوابیدی …
گرمای تنت برای همه شد و سردی اش برای خودت، نجابتت را فدا کردی در راه دلت…
باز هم باید بشنوی حرفای تکراری ، باور کنی و فکر کنی دلت اینبار نخواهد شکست !
از این فکرها نکن ، مثل من حرف همه کس را باور نکن

همه مثل همند شک نکن،بیش از این زندگی ات را به پای این و آن تباه نکن!

درباره وبلاگ

باشه تو بردى و اينا برات افتخارن.... تو ختم عالمى و منم اند خامم؟ فک نکنى اهل جبران يا انتقامم! خودم بايد دقت ميکردم تو انتخابم....
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل نوشته و آدرس navid-alka.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان